کد مطلب:77677 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:116

خطبه 193-هنگام به خاکسپاری فاطمه











و من كلام له علیه السلام

قاله عند دفن سیده النساء فاطمه علیهاالسلام كالمناجی به رسول الله صلی الله علیه و آله.

یعنی از كلام امیرالمومنین علیه السلام است كه گفت آن كلام را در وقت دفن كردن سیده ی زنان فاطمه ی زهراء علیهاالسلام، مانند نجوی و رازگوینده به آن با رسول خدا صلی الله علیه و آله.

«السلام علیك یا رسول الله عنی و عن ابنتك النازله فی جوارك و السریعه اللحاق بك! قل یا رسول الله، عن صفیتك صبری و رق عنها تجلدی، الا ان لی فی التاسی بعظیم فرقتك و فادح مصیبتك، موضع تعز. فلقد وسدتك فی ملحوده قبرك و فاضت بین نحری و صدری نفسك. (انا لله و انا الیه راجعون)

یعنی سلام و دعا باد بر تو ای رسول خدا، صلی الله علیه و آله، از من و از دختر تو كه وارد شونده است در پهلوی تو و شتابنده است به ادراك و ملاقات تو. اندك شد ای رسول خدا از جهت دختر برگزیده ی تو شكیبائی من و ضعیف گشت از جهت مصیبت او جلدی و چابكی من. مگر اینكه به تحقیق از برای من هست در پیروی به تو در جدائی بزرگ تو و مصیبت سنگین تو، محل صبر و شكیبائی. پس به تحقیق كه گذاردم تو را به بالش در لحد قبر تو و حال آنكه روان بود میانه ی بیخ گلوی من و سینه ی من نفس تو و روح تو، در وقت قبض روح تو. و به تحقیق كه ما مملوكیم از برای خدا و به سوی ثواب او راجع خواهیم شد.

[صفحه 847]

«فلقد استرجعت الودیعه و اخذت الرهینه. اما حزنی فسرمد و اما لیلی فمسهد. الی ان یختار الله لی دارك التی انت بها مقیم و ستنبئك ابنتك، فاحفها السوال و استخبرها الحال، هذا و لم یطل العهد و لم یخل منك الذكر. و السلام علیكما، سلام مودع، لا قال و لا سئم. فان انصرف فلاعن ملاله و ان اقم فلا عن سوء ظن بما وعد الله الصابرین.»

یعنی رد كرده و پس گرفته شد امانت را كه ودیعه ی حیات پیغمبر، صلی الله علیه و آله، باشد و واگرفته شد گروگان و یادگار را كه فاطمه علیهاالسلام باشد. اما اندوه من پس دائمی است و اما شب من پس بی خواب گردانیده شده است، تا اینكه اراده كند خدای تعالی از برای من سرای بهشتی را كه تو در آن اقامت و سكنی داری و زود است كه خبر می دهد تو را دختر تو، پس نهایت برسان از او سوال را و خبر بگیر حال مرا كه چه كردند امت تو در حق من. اینست ماجرا و حال آنكه طولی نكشیده است زمان رحلت تو و خالی نشده است زمانه از یاد تو. و سلام خدا باد بر شما دو بزرگوار، مانند سلام كسی كه وداع كند دوست خود را، نه اینكه خشم دارنده و ملالت دارنده باشد از ملاقات، پس اگر بازگردم از زیارت شما، پس نیست از روی دلتنگی و اگر درنگ كنم در زیارت پس نیست از روی بدگمانی به اجری كه وعده كرده است خدای تعالی به آن صبركنندگان را، یعنی نیست از روی نارضایی به قضا و ناشكیبایی، بلكه از جهت شدت محبت است.

[صفحه 848]


صفحه 847، 848.